دوسش دارم اما به کی بگم؟

 slmبه بروبچ

خوفید....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه چیزی بگم؟؟؟ لفطا ....اگه میشه....

به این یکی وبه هم بسرید....ok????

emo.loxblog.com

 

نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:4 توسط nikta|

پسر كوچكي وارد مغازه اي شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روي جعبه
رفت تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه
پسر بود و به مكالماتش گوش مي داد..
پسرك پرسيد: «خانم، مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن هاي حياط خانه تان را به
من بسپاريد؟»
زن پاسخ داد: «كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد.»
پسرك گفت: «خانم، من اين كار را با نصف قيمتي كه او مي دهد انجام خواهم داد.»
زن در جوابش گفت كه از كار اين فرد كاملا راضي است.
پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد: «خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را
هم برايتان جارو مي كنم. در اين صورت شما در يكشنبه زيباترين چمن را در كل شهر
خواهيد داشت.» مجددا زن پاسخش منفي بود.
پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت. مغازه دار كه به صحبت هاي
او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر
اينكه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم كاري به تو بدهم.»
پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم. من همان كسي
هستم كه براي اين خانم كار مي كند..»

نوشته شده در شنبه 12 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:52 توسط nikta|

دردم این نیست که

او عاشق نیست

دردم این نیست که

معشوق من از عشق تهی است

دردم این است که

با دیدن این سردیها

من چرا دل بستم؟؟؟؟


نوشته شده در پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:,ساعت 15:7 توسط nikta|

اولش فکر نمیکردم که دلمو ببرده باشی     

                                             یا دلم گول چشای مشکیت رو خورده باشه

اما نه!گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد

                                             میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته

من خودم خوندم تو چشمات،یه کسی اینو نوشته

                                           میدونم که فرقی نداره واست عاشق بودن من

میدونم واست یکی شد بودن و نبودن من

                                           اما قلب من یه دریاست پر از موج و تلاطم

ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم

                                          آخ که چه لذتی داره نازه چشمات و کشیدن

رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن

نوشته شده در پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:57 توسط nikta|

معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاء‌اش را درباره

علم بهتر است یا ثروت بخواند. پسر با

صدایی لرزان گفت: ننوشتیم

آقا..! پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی،

او در گوشه کلاس ایستاده بود و در حالی

که دست‌های قرمز و باد

کرده‌اش را به هم می‌مالید، زیر لب می‌گفت:

آری! ثروت بهتر است چون می‌توانستم

دفتری بخرم و بنویسم...........

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:23 توسط nikta|
 
 
دوست مرد بهتر است يا دوست زن...
آقا و خانومی که چند وقتی بود باهم ازدواج کرده بودن پس از مدتی اتفاقات جالبی واسشون
 رخ می ده
یه شب خانوم نمی ره خونه
فردا صبح در بازگشت به خونه آقا از خانومش سوال می کنه که دیشب کجا بودی ؟


خانوم هم جواب می ده که خونه ی یکی از دوستام بودم !!!
 

آقا بلافاصله بعد ازین جواب به 10 تا از بهترین دوستان خانومش تلفن می کنه و ازشون سوال می کنه که آیا خانومش دیشب پیش اونا بوده یا خیر ؟

همگی دوستان خانومه جواب می دن نه !!!!!

خب به همین راحتی می تونیم پی ببریم که خانوم ها دوستان خوبی نیستن و هیچ وقت نمیشه روشون حساب کرد

اما حالا چرا آقایون دوستان خوبی هستن و همیشه می تونین روشون حساب کنین
چند وقت بعد از این ماجرای آقا و خانومه !!!
 

 
آقا یه شب خونه نمی ره
 

و فردای اون شب در بازگشت به خونه این بار خانومه از آقا سوال می کنه که دیشب کجا بودی ؟
 

آقا بلافاصله جواب می ده که : خب، پیش یکی از دوستام بودم !!!

و خانوم بلافاصله به 10 تا از بهترین دوستای آقا زنگ می زنه و می گه که :
آیا آقا دیشب پیش اونا بوده یا خیر ؟

8 تا از دوستای آقا می گن که آره !!!!! آقا دیشب پیش ما بوده
و 2 تا هم می گن که هنوز هم پیش ماست !!!!! 
به همین راحتی می تونین نتیجه بگیرین که دوستان مرد خیلی قابل اعتماد تر هستن و همیشه می شه روشون حساب کرد
نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:19 توسط nikta|
نامه عاشقانه خیلی جالب (لطفا تا آخر بخوانید)
نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانید تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید.

1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم


2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو


3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم


4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و


5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید


6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه


7- شریك زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار كوتاه بود اما


8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و


9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم


10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ كس نمیتواند تحمل كند و با این وضع


11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را


12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم


13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان كه


14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش


15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت كننده است اگر


16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم كه


17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش


18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت كه دارای كمترین


19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه


20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه


21- تو را دوست داشته باشم و شریك زندگی تو باشم .


و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!


 
نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:16 توسط nikta|

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:4 توسط nikta|

 

coment میخوام

نوشته شده در سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 20:6 توسط nikta|

منو گذاشت ورفت... حتی فرصت نداد بپرسم چرا؟! همیشه همینطور بود هیچوقت بهم فرصت

نمی داد حتی واسه جبران... نخواست بمونه "رفت که به آرزوهاش برسه" اون جایی رو داشت

بره، من کجارو دارم؟! تا حالا به این فکر کردین که بخشیدن چقدر سخته؟ به ظاهر بخشیدی ولی

ته دلت یه چیز دیگه میگه. هنوزم داغش رو قلبم سنگینی میکنه بقیه میگن بذار بره اون اگه تورو

میخواست می موند ولی نمیتونم دست خودم نیس تحمل این یکی رو ندارم. این وبلاگم درست

کردم واسه همه اونایی که درد منو دارن دوس دارم وبلاگم با بقیه وبلاگا متفاوت باشه اینجا جای

من و تو هست منو تویی که بدجور دلمونو شکستن اگه متن و مطلبی خواستین کافیه فقط

موضوع بدین براتون میذارم فقط جون لیلا نظر یادتون نره باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بووووووووووووووس...

راستی اینم واسه اونی

که برا همیشه رفت***گفتی ما به درد هم نمیخوریم... ولی هیچوقت نفهمیدی که من تورو

واسه دردام نمی خواستم...***

نوشته شده در سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 19:14 توسط nikta|


قالب وبلاگ Ainaz